نتایج جستجوی عبارت «رضاقلی شکوهی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید رضاقلی شکوهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
پدر جان قاب عکس تو، روی پیشانی دیوار، زینت بخش خانه شده است. چهره مهتابی و نگاه شیرین و به یاد ماندنی‌ات، به خانه صفا و گرمی بخشیده است. فضای خانه بوی گل می‌دهد، از بوی آن معطر می‌شویم و بی‌قرار رفتن، ای کاش ما هم می‌توانستیم در کرانه‌های آسمان جای بگیریم. شهید رضا قلی شکوهی فرزند امیر‌قلی، در دوم خرداد ماه 1325 درخانواده‌ای از تبار مؤمنان در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عیدی محمد شکوهی قرائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
این بار به نظاره قلم می‌نشینیم و می‌نگریم تا از شقایقی بنویسد که از تبار عشق و حماسه بود. سینه سوخته‌اش از داغ عشق جز به شراب ناب شهادت التیام نمی‌یافت. رفت تا آرامش را در سایه سعادت ابدی پیدا کند و چنان شد که می‌خواست. عیدی‌محمد از غیور مردان طایفه قرایی، سال ۱۳۲۷ میان خانواده‌ای مذهبی و متدین، در محله کیان شهرستان نی‌ریز، روز عید باشکوه مسلمانان دیده به جهان گشود. نام زیبای «عیدی‌محمد»‌ را به‌موجب ارادت...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید عبدالرحمان قدرتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید عبدالرحمان قدرتی »
سال 1342 همزمان با تولد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، در شهر آباده طشک درخانواده‌ای مذهبی و متدین کودکی چشم به جهان گشود که اورا عبدالرحمان نامیدند. دوران کودکی را با آرامش در کنار پدر و مادر سپری کرد و برای کسب معرفت وارد دبستان هجرت گردید. با موفقیت دوران تحصیلات ابتدایی را گذارند و بعلت مشکلات خانوادگی از ادامه تحصیل بازماند. در امور دامداری و کشاورزی، کنار پدر قرار گرفت و از همان ایام نوجوانی مرد...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید اکبر آسمند
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد اکبر آسمند »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون بدرستی که ما از خدائیم و بازگشتمان به سوی خداست با سلام بر امام امت و ملت غیور و شهید پرور و سلام بر شهدا و رزمندگان و سلام بر محرومین و معلولین جنگ، وصیتنامه خود را شروع می‌نمایم. مادر و برادرانم و خواهران مهربانم امیدوارم آخرین سلام مرا بپذیرید، ممکن است وقتی که شما این نوشته را می‌خوانید من دیگر میان شما نباشم و به یاران قبلی‌ام پیوسته باشم. مرگ برای مسلمان...
گلزار شهدای نی ریز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بیا در گلستان عشق تا آنجا صفا بینی زخود گر وارهی یکدم‌‌خدا‌ داند‌چها بینی خزان را ره نمی بینی بهار جانفزا بینی خدا جویانه گر باشی به‌نوردل خدابینی جهان‌راغرق‌گل‌بینی‌دی‌وبهمن‌کجا بینی سراپا معرفت‌ گردی‌ چه‌ گویم‌ ما سوا بینی ((( سراسر‌شوق در دلها سراسر‌عشق‌در جانها نهاده قالب خاکی گرفته عالم معنی زده لبخند برهستی کشیده از درون آوا نیایش ها ستایش‌ها ترنم‌های جان افزا زده بر لامکان پهلوگرفته قرب‌جانان جا شهید عشق را آنجا تو درشور و نوا بـینی ((( تو بینی سرفرازان‌...